«دیدگاه انترناسیونالیستی» عنوان وبسایتیست که توسط عدهای از مارکسیستهای انقلابی از کشورهای مختلف پنج قاره جهان پایه گذاری شده است. ابتکار اولیه این راهاندازی ازسوی جریاناتی بوده است که در نیمة اول سال ۲۰۲۱ از تشکیلات «بدیل بینالمللی سوسیالیستها»[1] جدا شدهاند. این جریانات عبارتند از «کسهکینیما»[2] ازیونان، «ندا»[3] از قبرس، «بدیلسوسیالیستی»[4] از ترکیه، «اقدام سوسیالیستی»[5] از استرالیا و «بینالملل سوسیالیسم پیشرو»[6] از تایوان، به همراه رفقای منفردی از بلژیک، انگلستان و اسپانیا. در جریان این شکلگیری، سازمانهای دیگری از جمله «گرایش مارکسیستهای انقلابی ایران»[7] ، «گرایش مارکسیستهای انقلابی افغانستان»[8] و «جنبش انقلابی سوسیالیسم»[9] از نیجریه نیز پس از پارهای از مذاکرات بدان پیوستند. ما در حال حاضر گفتوگوهایی را با هدف همگرایی و یا اتحاد عمل با دیگر گروهها و سازمانهای اروپایی، آمریکای شمالی و آمریکای لاتین آغاز کردهایم.
«دیدگاه انترناسیونالیستی» براساس درکی عمومی از شرایط عینی سیستم سرمایهداری و بحرانهای عمیق آن شکل گرفته و هدف استراتژیکش، تحقق یک جامعه سوسیالیستی مبتنی بر دموکراسی کارگری، مالکیت عمومی بر ابزار تولید، اقتصاد برنامهریزی شده، آزادی و تعدد احزاب است. ما در مبارزه برای ایجاد احزاب بزرگ انقلابی و تودهای، ابزاری که تغییرات اجتماعی را امکانپذیر میسازد، دوشادوش یکدیگر هستیم. ما عدم موجودیت چنین احزابی را به عنوان بزرگترین مانع برسر راه بازسازی انقلابی جامعه ارزیابی میکنیم.
ما معتقدیم که علل عدم کسب حمایت عظیم، یا حداقل گسترده مردمی از چنین شکلبندیهای انقلابی (به استثنای حمایتهای قابل توجه مردم آرژانتین طی دهه گذشته)، نه تنها به سبب دلایل عینی، بلکه به دلیل عوامل ذهنی متعددیست که ما در ادامه این بیانیه و در انتشارات آینده خود به تفصیل به آنان خواهیم پرداخت.
ما درراستای همگرایی نیروهای انقلابی مبارزه میکنیم و اعتقاد نداریم که شرط چنین نزدیکی، باید توافق کامل و همه جانبه باشد. برعکس، ما بر این باوریم که چنین توافقی ممکن نیست، هرگز نبوده و به ویژه در عصری که ما در آن زندگی میکنیم، نامحتملتر هم شده است. بنابراین، همگرایی نیروها تنها برپایه پذیرش تفاوتها در چهارچوب قواعد و اصول انقلابی مشترک و حق بیان آزادانه آنها، با بهرهبرداری از امکان گفتوگوی دموکراتیک و شفاف مابین سازمانها و تودههای مبارز امکانپذیر خواهد بود. امروزه جای چنین مناسبات دموکراتیک داخلی در اغلب سازمانهای ضدسرمایهداری با ساختار چپ خالیست که به اعتقاد ما یکی از دلایل عمده ناتوانی مفرط آنها به شمار میآید. ما خواهان مبارزه برای غلبه بر این ضعف هستیم چرا که این یکی از شرایط اصلی بنیانگذاری سازمانهای انقلابی سوسیالیستی تودهای در یک مقیاس بینالمللیست. از منظر ما، برخورد سیاسی صحیح، به شکلی دیالکتیکی درهم تنیده با ارتباطی مناسب با جنبشهای تودهای و آگاهی طبقاتی آنان، هردو از اهمیتی خطیر برخوردارند.
بحران سرمایهداری به علت بحران بیماری واگیردار کرونا
نظام سرمایه داری خود را گرفتار بحران شدید و عمیقی میبیند. جرقه این بحران در اثر شیوع بیماری همهگیر کوید-١٩ زده شد، اما شرایط آن، حتی پیش از این بیماری و مجزای از آن پیشاپیش تکوین یافته بود. این بیماری طبقهحاکم را، به ویژه در سال ۲۰۲۰ ، وادار نمود که مبالغ هنگفتی نقدینگی به درون شریانهای سیستم مالی بینالمللی تزریق کنند. این عمل، به ویژه در ممالک ثروتمند، باهدف نجات از سقوط صورت گرفت. چنین حجم نقدینگی عظیمی قادر بود که سرمایه داری را از خطر یک فاجعه دهشتناک آنی اقتصادی محفوظ نگاه دارد، اما در عین حال به مقدار فراوانی بر شدت تضادهای موجود افزود: کسری بودجه و قروض بخشهای عمومی و خصوصی به سطوح غیرقابلباوری رسیده، بخشهای توخالی و بادکنکی جدیدی مانند بازارهای بورس، معاملات امالک و رمزارزها به سیستم افزوده شده و تورم پس از چندین دهه مجددا ظاهر گردیده است.
طبقات حاکم در سراسر جهان بر روی تیغه چاقو راه میروند – آنان باید سیاستهایی در نظر بگیرند که از کسریبودجه، قروض و رکود بکاهند تا بتوانند در بازار جهانی به رقابت بپردازند، اما به محض قدم گذاشتن در این راستا، خطر سقوط اقتصادی، آنان را تهدید میکند.
تردیدی نیست که تضادهای درونی سیستم سرمایهداری که بحران بزرگ ۹-۲۰۰۸ را زمینهچینی کرد و مجددا در بحران اقتصادی ۲۰۲۰ خود را نشان داد، همچنان به قوت خود باقیست. دوباره کارگران و اقشار فقیر جامعه، در سطح بینالمللی فراخوانده خواهند شد تا بهای این بحران را بپردازند.
بیماری همهگیر، جنایت سرمایهداری بر علیه بشریت
بیماری همهگیر اخیر خصلت ارتجاعی و مرگبار نظام سرمایهداری را افشا نمود. تعداد کشتهشدگان این بیماری تا لحظه نوشتن این بیانیه تقریبا به مرز پنجونیم میلیون نفر رسیده است. بیش از ٨٠٠٠٠٠ تن در آمریکا، بالغ بر ۶٠٠٠٠٠ در برزیل و تقریبا نیم میلیون در هند؛ در حالی که میشد از همان ابتدا با استفاده از راهکارهای لازم آنرا تحت کنترل درآورد. دیکتاتورهای چینی به اصطلاح حزب کمونیست حقایق مربوط به ویروس را پنهان نمودند، و اقتصاد سرمایهداری غرب در اتخاذ راهکارهای ضروری دیر به یاد چاره افتاد، چراکه بیشتر از آن در فکر پیشبرد مقاصد سودجویانه و حفظ قدرت رقابت در بازارجهانی بود. نظام بهداشت و درمان ملی ناتوانی خود را که ناشی از دهها بیتوجهی، خصوصیسازی وخرابکاریهای سیاست نئولیبرالی بوده است، در مبارزه با این بیماری همهگیر نشان داد. دولتمردان حتی پس از شیوع بیماری نیز قدمی در جهت تقویت این سیستم بر نداشتند.
طبقات حاکم تلاش میکنند که گناه همه چیز را به گردن «مسئولیت فردی»، دریافت واکسن و رعایت نکات ضروری بهداشتی بیندازند، اما حقیقت ماجرا آنست که ٪٩٠ مردمان کشورهای به اصطلاح درحال توسعه هنوز واکسینه نشدهاند. براساس تحقیقات دانشگاه آکسفورد انگلیس در اواسط دسامبر ۲۰۲۱ درصد واکسیناسیون کامل علیه کوید-١٩ در این کشورها رقمی برابر با کمتر از ۴ نفر در ١٠٠ شهروند این کشورهاست. بنابراین هرچه تک تک افراد انجام دهند، پایانی به این همهگیری نخواهد داد، بیماری براثر جهشهای ژنیتیکی مداوم درحال تغییر است و میرود که به معضلی دائمی تبدیل گردد.
یکی دیگر از حقایق خشمگین کننده در رابطه با این بیماری آنست که تولید واکسن آن توسط ثروت عمومی جامعه سرمایهگذاری شده اما منافع سرسامآور تنها نصیب شرکتهای معظم و چندملیتی داروسازی میشود که با حمایت دولتهای سرمایهداری از لغو اجازه تولید واکسن و تولید آن توسط کشورهای فقیر جلوگیری میکنند. کمپانیهای بزرگ دارویی و بخش بهداشت عمومی باید از چنگ بخش خصوصی خارج شده و تحت کنترل و مدیریت جامعه و طبقة کارگر قرار گرفته و ملی گردد، تنها بدین طریق میتوان آنرا در خدمت عموم قرار داد.
محیط زیست
مسئله محیط زیست یکی دیگر از معضلاتیست که خصلت ارتجاعی سیستم سرمایهداری را افشا میکند. حیات و بقاء هزاران حیوان و گیاه و تمدن انسانی، آنچنان که میدانیم در معرض خطر قرارگرفته و در شرف نابودیست. اینک چندین دهه میگذرد که دانشمندان و فعالین محیط زیست در مورد عواقب دهشتبار گازهای گلخانه ای، مصرف پلاستیک و غیره هشدار میدهند. دولتهای سرمایهداری یا اقدامی نمیکنند و یا قدمی اندک و دیر هنگام برمیدارند. رقابتهای سرمایهدارانه برای جلب سود و سلطهجهانی، به دولتها اجازه نمیدهد که سرمایهگذاریهای لازم را، در زمان مناسب و به طریقی برنامهریزیشده در عرصههای منابع انرژی قابل تجدید فعال کرده و آنرا جانشین سوخت فسیلی نماید. نشست اخیر کنفرانس محیطزیست سازمان ملل[10] که در تاریخ ۱٣ اکتبر تا ۲۱ نوامبر سال گذشته در گلاسکو بریتانیا تشکیل شد، به طور کامل در اتخاذ سیاستهایی در جهت حفظ محیط زیست شکست خورد. سرمایهداری، بار دیگر تلاش میکند که حل این معضل را در چهارچوب مسيولیتهای فردی نگاه دارد. اما دادههای آماری انتشار یافته (مرکز دادهپردازی نابرابری بینالمللی و دیگر منابع) نشان می دهد که ٪١٠ کشورهای غنی مسئول ایجاد ۵٠٪ ازگاز CO2 وارد شده به جو زمین هستند و ۵٠٪ کشورهای پایین لیست تنها ١٢٪ گاز CO2 تولید میکنند. ملیسازی بخش انرژی تحت مدیریت کارگران و کنترل دموکراتیک جامعه و برنامهریزی و سازماندهی منظم برای بازگشت به تولید انرژی قابل تجدید، تنها پاسخ ممکن برای جلوگیری از بحرانهای سوختی، مانند آنچه که در حال حاضر تجربه میکنیم، افزایش سرسامآور در مخارج برق، گاز طبیعی، نفت، گازوئیل و بنزین، میباشد.
به سخن کوتاه، نظام سرمایهداری باری دیگر خصایص تاریخی عقب مانده و ارتجاعی خود را زمانی نشان میدهد که موجد رنج ناگفته بشریت و بحرانهای عظیم اقتصادی شده و حیات تمدن بشری را در کره زمین به خطر انداخته است و در نهایت طبقة کارگر را وا میدارد که بهای همه این نابخردیها را بپردازد.
مبارزات تودهای و خیزشها
طبقة کارگر و تودههای محروم به دفعات فراوان عزم راسخ خود را برای مبارزه نشان دادهاند. سال ۲۰١٩ از نظر مبارزات، طغیانها و برآمدهای انقلابی، سال برجستهای بود، سالی که تودههایی انبوهتر از جنبشهای سال ١٩۶٨ را به حرکت درآورد. سال ١٩۶٨ نقطه عطفی در تاریخ پس از جنگ دوم جهانی به شمار میآید. شروع بیماری کووید، وقفهای در این جنبشها ایجادکرد. اما علیرغم آن، جنبش به حرکت خود در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ ادامه داد. آشکار است که تودهها عزم نبرد کردهاند و حاضرند برای دستیابی به یک زندگی انسانی، هر آنچه که میتوانند، فدا کنند.
در حالی که ما شاهد جنبشها و قیامهای تودهای، اغلب با خصلتی انقلابی در کشورهای در حال توسعه مانند شیلی، اکوادور، لبنان، میانمار و… هستیم، کشورهای توسعه یافته و صنعتی نیز دستخوش ناآرامی هستند. جنبشهای بسیار پرارزش و مهم، با شرکت میلیونها شرکتکننده برعلیه بحران محیط زیست، ستم بر زنان، همجنسگرایان و کوییرها، تبعیض نژادی («جان سیاهان مهم است» در آمریکا و سراسر جهان) وحرکتهای ماوراءراست و نئوفاشیستی، بویژه در اروپا. این حرکتها به علت حضور جوانان، از خصلت جنگندهتری برخوردار بودهاند.
همه این حرکتها بشارت از بیداری و آگاهی تودهها در سطحی بینالمللی میدهد؛ بیداری پس از طی دههها عقبنشینی چشمگیر، حاکمیت سیاستهای به غایت راست نئولیبرالی، صعود شخصیتها و احزاب راستگرای پوپولیست در نردبان قدرت و تسلیم احزاب مورد حمایت طبقة کارگر در پیشگاه مطامع نئولیبرالی.
مسئله رهبری
مبارزاتی مانند آنچه در بالا ذکر شد، علیرغم تودهای بودن و فداکاری و قهرمانی مردم، تا هنگامی که تحت یک رهبری سیاسی و سازمان یافته قرار نگیرد، پیروز نخواهد شد. رهبری که تنها میتواند از سوی سازمانهای کارگران و زحمتکشان فقیر اعمال گردد و این دقیقا همان رهبری است که کمبود آن احساس می شود. به سخن دیگر، در عرصه اجتماعی خبری از حضور احزاب کارگری قدرتمندی که حاضر باشند به طور مستمر برای احقاق حقوق اقشار فقیر و کارگری جامعه مبارزه کنند، نیست.
همه احزاب کهن طبقة کارگر، سوسیالدموکراتها، سوسیالیستها، حزب کارگر و حزب کمونیست، تسلیم طبقة سرمایهدار حاکم شدهاند و این روند پس از سقوط اتحاد شوروی سرعت بیشتری گرفت. تشکلات جدیدتر چپ[11] که در دو و سه دهه گذشته شکل گرفته، اگر بدبینانه قضاوت نکرده باشیم، از محدودیتهای بسیاری رنج میبرد. نمونه مشخص آن حکومت «سیریزا»[12] در یونان است. مشکل عمدهای که امروز، کارگران در سراسر جهان با آن روبرو هستند، مسئله عدم وجود سازمان و رهبریست. بحران درون نظام سرمایهداری در سازمانها و اتحادیههای کارگری نیز بازتاب یافته است.
جایگاه تروتسکیست ها در این بحران
نیروهای تروتسکیست که در شرایط بحران کنونی از نظر سیاسی و ایدولوژیک در جایگاه مناسبی قرار گرفتهاند که بتوانند پاسخ و دورنمایی ارائه دهند، خود در بحران عمیقی دست و پا میزنند. امضاکنندگان این بیانیه به علت همین بحران آنرا ترک گفتهاند. ما در این رابطه تماسهایی با دیگر گروههای بینالمللی، درون انترناسیونال نیز داشتهایم. کلیه امضاکنندگان این بیانیه برسر علل ریشههای این بحران توافق دارند.
ما معتقدیم که در بیشتر جریانهای تروتسکیست فعلی درک متوازن و درستی از دورنمای آینده وجود ندارد. تلاشی درجریان است تا این دورنما را ساده سازی کند و با خوشبینی اغراقآمیز، به عوض، دریافت شرایط پیچیده عینی موجود تنها درجستجوی یافتن امکانات بالقوه آن باشد. اشتباه مکرر پیشبینی انقلاب «سر نبش» از ویژگیهای بارز بسیاری از سازمانهای تروتسکیست در گذشته بوده و همچنان تا به امروز نیز ادامه دارد. بخشی دیگر نیز به دامان نتیجهگیریهای بدبینانه افتاده و سرانجام تسلیم فشارهای اصلاحطلبی و فرصتطلبی گشتهاند. ما معتقدیم که آنان درک کافی و درستی از خلق و خوی و آگاهی طبقة کارگر نداشته، در نتیجه برنامه انتقالی در نزد بسیاری از تروتسکیستها که خود را از طبقه جدا کرده و آرزوی خدمت به آن را دارند، تنها به «فریادهای انقلابی!» خاتمه مییابد.
ما شکی نداریم که در بیشتر سازمانهای تروتسکیست، درک درستی درباره چگونگی برپایی ساختمان انقلاب جهانی تودهای در آینده وجود ندارد. متاسفانه درک «در انتظار ناجیان بودن» که بتوانند نقش لنین و یا تروتسکی را ایفا کنند، جنبه رایجی دارد. در ارتباط با این درک، شکاف بین رهبران خود برگزیده و رهبران کارگری طبقه، روز به روز وسعت و عمق بیشتری میگیرد. بسیاری از رهبران چنین سازمانهایی هیچگونه پیوند ارگانیک با طبقه نداشته و گمان میکنند میتوان به عنوان روشنفکر، مبارزات طبقه را هدایت نمود. بنابراین، ما معتقدیم که روند همگرایی بین گروهها و جریانات مختلف انقلابی که بیتردید از ویژگیها و مکاتب مختلف فکری میآیند، تنها امکان ممکن برای تشکیل یک انترناسیونال انقلابی تودهایست.
سرانجام آخرین مشکل که کمترین آنان نیز نیست، مسئله مناسبات درونی اغلب سازمانهای تروتسکیست است که آشکارا حاکی از نفوذ تفکرات استالینیستی و جدایی آنان از تودههای کارگریست. در درون این سازمانها تفاوتهای فکری به رسمیت شناخته نشده و دارندگان چنین تفکراتی مورد اذیت و آزار قرار گرفته و در بسیاری از تشکلات به بیرون رانده میشوند. حتی در آنجا که «جناح»، «گرایش» و «گروهبندی» به طور رسمی پذیرفته شده، فرهنگ درونی تشکیلات به گونهای عمل میکند که به آنها اجازه دوام در تشکیلات را نمیدهد.
وظایف تاریخی _ انقلابی ما
ما موظفیم که به مبارزه خود بر علیه نظام سرمایهداری تا حصول انقلاب جهانی تودهای و تطور جامعه به نظامی سوسیالیستی ادامه دهیم. آشکار است که در حال حاضر امکان تحقق چنین دورنمایی ممکن نیست، اما شکی درآن نیست که این تنها راه حصول به پیروزی نهاییست.
ما گفتوگوهای درونی خود را با هدف انجام بحثهایی عمیقتر و دامنهدارتر برای حصول به بهترین درک ممکن ادامه خواهیم داد.
وبسایت «دیدگاه انترناسیونالیستی» وظیفه نشر چگونگی پیشرفت این مباحث و انعکاس مواضع اتخاذ شده سیاسی مورد بحث را برعهده دارد. ما در عین حال پذیرای گفتوگو با عقاید دیگر بوده و از آنان دعوت میکنیم که با ما به بحث و مناظره بنشینند. این تنها شیوه حرکت به پیش است. پیشروی بدون بهرهگیری از «ناجیان» براساس مناظرههای کاملا دموکراتیک و مبتنی بر شرکت فعال در روند تصمیمگیری.
به نظر ما وجود مناسباتی کاملا سالم و دموکراتیک درونتشکیلاتی به منظور تجزیه و تحلیلی درست و دارای توازنی سیاسی، یکی از پیششرطهای اساسی و مورد لزوم هر تشکیلاتیست. چنین مناسباتی موجب رشد و گسترش مارکسیسم و خوانایی آن با عصر حاضر میشود، همچنین برقراری رابطهای سالم با جنبش تودهای و تنظیم برنامهای پویا و حسابشده درباره مطالبات انتقالی طبقة کارگر را ممکن میسازد. این مناسبات کمک میکنند که تشکیلات با نگرشی خوشبینانه و سرشار از انرژی سازماندهی نیروها، به پیش رود.
ما به عقاید خود درباره مارکسیسم انقلابی ایمان داریم و قویا معتقدیم که تنها طبقة کارگر قادر خواهد بود که هدایت امور را به دست گیرد و سنگبنای جامعه نوین را پایهریزی نماید؛ دنیایی سوسیالیست برپایه آزادی و دموکراسی، لغو استثمار و بیعدالتی و نابرابری، در نبرد با اقلیت ناچیز ابرـ ثروتمندان و در جهت رفاه اکثریت عظیم تودههای کارگری.
[1] International Socialist Alternative (ISA)
[2] Xekinima
[3] NEDA
[4] SOSYALIST ALTERNATIF
[5] Socialist Action
[6] International Socialist Forward
[7] Iranian Revolutionary ’Marxists Tendency
[8] Afghanistan’s Revolutionary ’Marxists Tendency
[9] Revolutionary Socialist Movement
[10] COP 26
[11] Newer Left Formations
[12] SYRIZA